۱۳۸۹ آذر ۱۹, جمعه

رونین (Ronin) - کاری از John Frankenheimer


سامورایی های بی ارباب



رونین را میتوان از جمله معدود فیلمهای اکشنی دانست که در آن حتی به اندازه سر سوزنی چاشنیه احساسی و عاشقانه یافت نمی شود.  اما این موضوع به هیچ عنوان چیزی از جذابیتهای فیلم نمی کاهد و همچنان تا پایان، تماشاگر را پای فیلم نگه می دارد. با این حال اگر در دیدن فیلم، حتی اندکی به دنبال ماجرای عاشقانه می گردید توصیه می کنم قید دیدن این فیلم را بزنید.

سکانس ابتدایی رونین، از کوچه های سرد و بی روح پاریس آغاز می شود که به عقیده ی من، بیننده را  برای پذیرفتن کاراکترهای بسیار موموز فیلم آماده می نماید. با وجودی که لوکیشن بعدی از خیابان به سمت کافه ای ادامه پیدا می کند که به لحاظ ترکیب بندی فضا و همچنین رنگهای غالب بر آن، از جمله دیوارها و رنگ پیشخوان، به شدت گرم است، اما از مرموز بودن و برخوردهای جدی کاراکترها نکاسته است؛ ولی اندک تضادی را که ایجاد کرده، به مذاق بیننده خوش می آید و حتی می شود بیان کرد که این تضادها در کنار مه آلود بودن لوکیشنها، چشم نواز هم هست.

  


داستان از آنجا آغاز می شود که فردی ایرلندی به نام دیه درا، با بازی بی نظیر ناتاشا مک آلون، به دنبال تشکیل دادن تیمی حرفه ای جهت به دست آوردن چمدانیست که روسها به دنبالش هستند. وینسنت (ژان رنو) و سم (رابرت دنیرو) دو نفر از حرفه ایهای این تیم هستند. مثل همیشه دیدن بازی رابرت دنیرو برایم لذتبخش است اما چیزی که در وجود کاراکتر سم به خوبی نمایان است، زیرکی اوست. تمام رفتارهای به ظاهر بی اهمیت سم، از پیش فکر شده است که باعث می شود او به چشم بیننده، همواره یک سر و گردن از بقیه  ی افراد گروه بالاتر باشد. حتی در نفس گیرترین سکانس های رونین، چهره ی به شدت آرام سم، خیال تماشاگر را راحت می کند که این سکانس هم ختم به خیر می شود.

 


یکی از نکات برجسته در این فیلم، انتخاب بازیگر زن آن است. ناتاشا مک آلون با آن صورت استخوانی و چهره بی احساس و بسیار جدی اش، بی شک می تواند بهترین انتخاب برای نقش دیه درا به حساب آید. نقش کلیدی او در رونین، می توانست با یک انتخاب بازیگر اشتباه، فاجعه به بار بیاورد که خوشبختانه این اتفاق نیفتاد.


چیزی که در این فیلم به شدت نظرم را جلب کرد این است که قهرمان های رونین، به هیچ عنوان ابر قهرمان نیستند. حتی با وجود داشتن هوش و ذکاوت و نیز مهارت زیاد در حرفه اشان، مانند انسانهای عادی، گاهی اشتباه می کنند، گول می خورند و ... این چیزیست که اینروزها در فیلم ها کمتربه چشم می خورد. نیاز بشر را به داشتن سوپر قهرمان ها، چیزیست که همه میدانیم و مشاهده مکرر آن در فیلم ها بسیار کلیشه ای و بیشتر شبیه داستان ها و افسانه هاست. اما وجود کاراکترهایی در رونین که با وجود کار بلدی، ابرقهرمان نیستند، فیلم را برای تماشاگر ملموس تر و باورپذیرتر نموده است. 


 
در کنار نکات مثبت، سوتی هایی هم به چشم میخورد، از جمله میکس بد بعضی از سکانس های داخل ماشین، و یا کمی اغراق در تعقیب و گریزها که در مقایسه با فیلم هایی در همین ژانر، به راحتی قابل چشم پوشی ست.


موسیقی متن رونین که کار Elia Cmiral  است، بی شک یکی از نقاط قوت فیلم به شمار می آید. ضرباهنگ متنوع و بسیار قوی موسیقی متن این فیلم، در باورپذیری چهره ی مصمم و بسیار مطمئن کاراکترها، نقش بسزایی داشته و به صورت کاملا دلنشینی به خورد فیلم رفته است .

دیالوگ محبوب من: " یه چیزی هست که تو به غیر از خودت بهش نیاز داری و اون باوره. وقتی باور از بین بره تو بدون اربابی"



 
و در پایان دوست دارم اشاره کنم به دلیل انتخاب اسم رونین برای این فیلم که در اواسط آن، از زبان یکی از کاراکترها بیان شد و برای من خیلی شیرین بود. اما جذابیتش با بیان آن در این نوشته، از بین میرود و برای احترام به J.D. Zeik  نویسنده ی رونین، به همین اشاره ی کوچک بسنده می نمایم.
 

۴ نظر:

  1. خوشحالم كه دوباره نوشتي. انتخاب تيترت عالي بود. تشريح سكانس اوليه هم فوق العاده بود. باز هم نگاه درستي به فيلم داشتي به نظر من. جايي كه نوشتي ميكس فكر كنم منظورت تدوين بوده چون ميكس بيشتر براي هماهنگي صدا و تصوير به كار ميره. دوتا چيز رو هم فراموش كردي. از ژان رنوي عزيز يادي نكردي و به فيلم امتياز هم ندادي. نوشته هات قابل اتكا هستن. همين طور ادامه بده.

    پاسخحذف
  2. ممنون هومن عزیز، بله منظورم تدوین بود... اما در مورد ژان رنو، به نظر من تو این فیلم مثل همیشه بازی کرده بود و چیز متفاوتی نداشت هرچند من به هر حال من بازیاشو دوست دارم و در مورد امتیاز هم راستش دلم نمیخواد فیلم ها رو در چهارچوب اعداد و امتیازها زندانی کنم، شاید اشتباه کنم اما نگاهم به فیلم های چه خوب و چه بد از اعداد جداست :)

    پاسخحذف
  3. یه رابطه کمرنگ بین دنیرو و Natascha McElhone تو فیلم حس میشه. اتفاقا چیزی که به زبان نیاد زیباتره. البته فیلم رو 10 سال پیش دیدم و شاید تو درست بگی.ژان رنو هم تو فیلم های فرانسوی زبان خوبه و هالیوود ازش نتونسته بازی خوبی بگیره تا به حال.

    پاسخحذف
  4. علی جان ممنون از نظرت... واقعیت اینه که من رابطه ای حس نکردم اما انکار نمیکنم که بدم نمیومد اگه بود! در مورد ژان رنو هم خیلی باهات موافقم

    پاسخحذف